چهار سال با احمد شاه مسعود
$50
برگههای پینه زیور و زردی که بیش از یکونیم دهه پیوست ناگسستبار خاطرات باهم بودنم، از زبان قهرمان ملی کشور احمدشاه مسعود)رح( بدون کموکاست رونوشت کرده بودم، همانگونه بدون آرایش و ویراستگری سنگین ادبی در قالب نوشتار آن زمان بهنشر میسپارم که بازتاب از سرگوشیها، زمزمهها، نجواهای شبهنگام، شکایتها، خستگیها، روایت و حکایت از خوشی و ناخوشی پهلوهای مختلف زندگی یک قهرمان در چهرۀ یکمرد استثنایی و در قیافۀ شاعرانه یک کجکاله راست قامت است که در نامهها و خامه سراپرده اوراق کهنه خزیده بود و در پییک خانهتکانی انباشتههای گذشته بهرشته تحریر درآمد تا باشد گوشه از فرازونشیب زندگی مردی را بهتصویر ُ ل انقالب و پیرامونش دامان امن برای بکشد که جبینش جغرافیای سیاسی ک او گرد آمده بودند دیگر از پیروانش انگاشته میشد، کسانیکه در اطراف ِ سرنوشت نمیترسیدند و بهاو بهعنوان حق مسلم باور داشتند و با کسانیکه او با ایشان خشم میگرفت بدبین میشدند و باکسانیکه او میپسندید، احترام میگذاشتند، معیار خوبی افراد در قضاوت او بود، مشروعیت اخالقی، دینی و َ ر تنها از قداست جهادی او برایش وجهه قانونی میبخشید، همه بدون زور و ز اینمستعار یعنی کلمه )آمرصاحب( اطاعت میکردند. او دیگر نیازی بهوجود فزیکی در میان همرزمانش و جبهات گرم نداشت تنها صدایش کافی بود که کمجرأتان را شیر ژیان بسازد و جبهه را قوت قلب باشد.
Reviews
There are no reviews yet.